وظيفه عالمان در عصر غيبت امام زمان (عج)

ساخت وبلاگ

وظيفه عالمان در عصر غيبت امام زمان (عج)

1ـ پرهيزگاري و پيشوايي پرهيزگاران

بزرگ ترين افتخار براي عالمان شيعه اين است كه عهده دار نقش وراثت از امام زمان (عليه السلام) مي شوند؛ يعني ايشان در زمان غيبت، وظيفه اي را انجام مي دهند كه اگر مولايشان حضور مي داشت، آن را انجام مي داد؛ البته در شعاعي كوتاه و ظرفي محدود، كار، همان كار، يعني روشنگري و هدايت خلق خدا است.

در دوران غيبت، دو وظيفه و تكليف براي ما ضرورت دارد: يكي اين كه خودمان را از آلودگي گناهان و غفلت ها پاك كنيم و لحظه به لحظه به خدا نزديك تر سازيم، و ديگر آن كه دست ديگران را نيز بگيريم و اطراف خويش را نورافشاني كنيم.

در واقع بايد نقش امام (عليه السلام) را در شعاعي كوچك و محدود ايفا كنيم. باري، عالمي كه در مكتب اهل بيت (عليهم السلام) تربيت شده باشد مي تواند يك مرتبه از ولايت و امامت را چه در عرصه تكوين و چه در تشريع عهده دار شود.

نمونه اي از ولايت اولياي خدا

درست است كه تعداد امامان، به معناي اصطلاحي خودش، دوازده تا بيش تر نيست؛ اما پيروان واقعي ايشان فراوانند. يكي از اوليا و دوستان خدا كه پس از مرگ نيز كرامت هاي فراواني از وي ظاهر شده، مرحوم ميرزاي قمي (رحمه الله) است.

فراوانند كساني كه براي رسيدن به حاجت خود به مقبره آن بزرگوار در قبرستان شيخان قم رفته اند و پس از خواندن فاتحه و سوره يس به حاجت خود رسيده اند. اين شخصيت بزرگ، نزد خداوند چنان مقامي يافته كه آثار وجودي و كرامت هايش فراتر از مواردي است كه زمان حيات او رخ داده و به قدري گسترده و فراوان است كه ضبط و جمع آوري آن ها بسيار دشوار مي نمايد.
حضرت آيت الله بهجت (ادام الله ظله العالي) درباره يكي از كرامت هاي مرحوم ميرزا در زمان حيات او مي فرمود:

شخصي كه مقابل مقبره مرحوم ميرزاي قمي دن شده از اهالي قفقاز بوده است. وي زمان حياتش با كارواني از قفقاز كه در آن دوران، در قلمرو ايران بوده است، جهت انجام مراسم حج، عازم مكه معظمه مي شود.

پس از زيارت خانه خدا و انجام مراسم حج، قدري سوغات مي خرد و در هميانش مي گذارد و به جده مي رود و بر كشتي سوار مي شود تا به ايران باز گردد. از بد حادثه، هميان و سوغات و پول هاي داخل آن و ساير وسايلش در دريا مي افتد و او هرچه مي كوشد، موفق نمي شود آن ها را از آب خارج سازد.

به شدت ناراحت و افسرده مي شود و چون دل پاك و با صفايي داشته است، خود را به نجف مي رساند و به حرم حضرت علي (عليه السلام) مي رود و پس از زيارت به حضرت عرض مي كند: من هميانم را از شما مي خواهم. شب در حالت خواب، حضرت به او مي فرمايد: <<برو هميانت را از ميرزاي قمي بگير>>.

روز بعد دوباره به حرم مي رود و به حضرت عرض مي كند: من ميرزاي قمي را نمي شناسم و هميانم را از شما مي خواهم. شب دوم باز خواب مي بيند كه به او مي فرمايد: <<برو هميانت را در قم از ميرزاي قمي بگير>>.

سرانجام چاره اي جز اين نمي بيند كه روانه قم شود. و براي خرج سفر قدري پول از رفقايش قرض مي كند و خود را به قم و خانه ميرزا مي رساند. وقتي در مي زند، خادم پشت در مي آيد و مي گويد: چه كار داري؟ مي گويد: با ميرزا كار دارم. خادم مي گويد: ميرزا هر روز در اين ساعت از بعد از ظهر استراحت مي كند برو و يك ساعت ديگر بيا. در اين حال، مرحوم ميرزا از داخل خانه صدا مي زند كه من بيدارم و خادم را فرا مي خواند و مي گويد: اين هميان را به آن مرد بده. آن مرد هميانش را مي گيرد و خداحافظي مي كند و متوجه نمي شود كه چه كرامت بزرگي از ميرزاي قمي رضوان الله تعالي عليه سرزده است.

وقتي به قفقاز مي رسد، پس از آن كه ديدارها و رفت و آمد دوستان و خويشان به منزل او تمام مي شود، با خانواده اش به گفت و گو مي پردازد و جريان سفر و از دست دادن و دوباره به دست آوردن هميانش را نقل مي كند.

زنش مي گويد: چگونه هميانت در جده به دريا افتاد و تو آن را در قم به دست آوردي؟! آيا وقتي در قم سراغ هميانت رفتي، از تو نشاني اجناس داخل آن را نپرسيدند؟ گفت: خير. من به در خانه ميرزا رفتم و... ناگهان ميرزا از اندرون خانه، خادم را صدا زد و هميان را به او داد تا به من بدهد. زنش گفت: آخر چطور نامت را نپرسيد؟! او از كجا مي دانست كه تو در خانه را زده اي؟! او از كجا مي دانست كه چه كاري داري؟! و اصلا چطور هميان تو سر از خانه ميرزاي قمي در آورده بود؟!

مرد قفقازي تازه متوجه شد كه چه كرامت بزرگي از ميرزا صادر شده و او غافل بوده است؛ از اين رو بسيار ناراحت و متأسف شد. زنش نيز او را سرزنش كرد كه چطور چنين كرامت عظيمي را از آن مرد الاهي ديدي و حتي داخل خانه نرفتي كه او را ببيني و دستش را ببوسي و همين طور هميان را گرفتي و آمدي؟! آن مرد تصميم گرفت زندگي اش را در قفقاز رها كند و به قم بيايد و مقيم قم و خادم خانه ميرزا (رحمه الله) شود.

روزي كه به قم رسيد، دريافت كه ميرزا رحلت كرده و مردم بدن مطهر او را تشييع مي كنند. او نيز به جمع تشييع كنندگان ملحق شد و گريست و بر سر و سينه مي زد و پس از به خاك سپاري ميرزا تصميم گرفت در مجاورت قبر مطهر او سكنا گزيند و خادم مقبره آن جناب شود. مرد قفقازي، عاقبت دار فاني را وداع گفت و او را پايين قبر ميرزا اعلي الله مقامه دفن كردند.

آري، پيروان واقعي امامان (عليهم السلام) نيز مي توانند به درجه هايي از ولايت، امامت و پيشوايي امت دست يابند: <<وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ؛ و ما مي خواهيم بر مستضعفان زمين منت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان روي زمين قرار دهيم>> .
به فرموده خداوند رحمان در سوره فرقان، يكي از درخواست هاي بندگان ويژه او چنين است: <<وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا؛ ما را امام و پيشواي پرهيزگاران قرار ده!>> .
تربيت شدگان مكتب آل البيت (عليهم السلام) فقط به اين بسنده نمي كنند كه فقط گليم خودشان را از آب بيرون بكشند؛ بلكه همواره از خداوند مي خواهند افزون بر اين كه خود پرهيزگار شوند و به مراتب عاليه تقوا برسند، امام و پيشواي ساير پرهيزگاران نيز بشوند.

امام زمان (عليه السلام) از ما انجام اين دو وظيفه (پرهيزگاري و پيشوايي پرهيزگاران) را مي خواهد. اگر توانستيم اين دو نقش را به خوبي ايفا كنيم، آن گاه وظيفه شيعه عاشق را در حد وسع و توان خودمان درست انجام داده ايم؛ وگرنه، ادعاي عشق بدون انجام وظيفه از هيچ كس پذيرفته نمي شود.

كسي كه عشقش و محبتش راستين است، همواره در پي انجام خواهش محبوبش مي رود تا جايي كه ديگر چيزي براي خود نمي خواهد؛ بلكه فقط در فكر اين است كه محبوبش چه مي خواهد.

درانتظارظهور...
ما را در سایت درانتظارظهور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3m313a بازدید : 276 تاريخ : پنجشنبه 13 آبان 1395 ساعت: 13:04